سلام من ٢٨ سالمه ، در كودكي بشدت مورد ضرب و شتم فيزيكي و تحقير پدرم قرار ميگرفتم ( هنوز مهد نميرفتم با پسر فاميل رفتيم مغازه روبرويي كلوپ ... برگشتني پدرم منو جلو خواهرام و مادرم منو لخت مادر زاد كرد با كمر بند خيلي بدجور ب جونم افتاد ) غضب تو نگاهش حرصش ... من هيچ وقت درد فيزيكي نفهميدم انقد ك انگار خفتم كرده اين موضوع تا اول راهنمايي ادامه داشت تا از خونه ٥ روز فرار كردم تو خيابونا پرسه ميزدم خونه دوستامم نميرفتم پولم زده بودم از خونه ، من سر اينكه پارچ ابو بد دستم گرفتم از بابام كتك خوردم ، سر اينكه ي بار ماشينشو ك خودش بهم ميداد چون يبار بدون اجازه برداشتم دستامو با روسري بست جلو دايي بي وجودم و مادرم انقد با كمر بند زد تو صورتم . خلاصه ١٠٠٠ بار اينجوري كتك خوردم كارتون خوابي كردم تو ١٢،١٣ سالگي تو برف و سرما ، تهديد ب خودكشي كردم خودش بردتم ته ي پارك نصفه شب كارد داد دستم گفت بكش خودتو بماند ك بعد اون قضيه قرص خوردم همه رفتن از خونه ٣ روز رگمو ميزدم تا بميرم حدودا ١٥ سالم بود تقريبا كلا خونه خون بود اخرم ك داشتم از حال ميرفتم تو حموم سينه خيز خودمو رسوندم تا تلفن بازم خودش نيومد ( يبارم ١٣ سالگي ١٠ تا قرض كدئين خوردم ولي فهميدن كارگراش بردنم بيمارستان ، سر كار ميرفتم پيشش ) ارزوم هميشه كشتن بابام بوده از بچگيم
الانم پول دار خانم
ا بازه ك دومي نداره سر خانم بازيش منو تو داستان كرد
نميدونم از كجا بگم ولي اون غضبي ك داشت زبونشو فشار ميداد موقع كتك زدن من بعدش ك حبثم ميكرد تو خونه ك كبوديا بره كسي نبينه ، ادم با برده هم نميكنه اينكارو
شرمنده دلم خيلي پره ، مخلص كلام امروز اومدم خونه ك خفتش كنم مادرمم نيست فقط ميترسم بكشمش خدا كمكم كن هيچي اين حرصو نميتونه ازم بگيره نميدونم خودمو بكشم يا اونو يا برم معتاد شم تا بميرم